به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (متعلق به شرکت فناوری بایتدنس چین) با بررسی ابعاد فنی و راهبردی سقوط B-2، این رخداد را نشانهای از فرسودگی سیستم نظامی ایالات متحده دانست.
شبحی که قرار بود مرگبار باشد، در هاوایی زمینگیر شد
در تاریخ ۲۱ ژوئن، آمریکا با هیاهوی فراوان عملیات هواییای را با نام رمز «چکش نیمهشب» آغاز کرد؛ هدف، سه تأسیسات هستهای عمیق زیرزمینی ایران بود.
۷ فروند بمبافکن B-2 بهعنوان نیروهای اصلی بهپرواز درآمدند و ۲ فروند دیگر هم برای عملیات فریب به هوا برخاستند. در حالی که گروه اصلی بمبافکنها بهسوی شرق و تأسیسات هستهای ایران روانه شده بودند، این هواپیمای خاص با شناسه «MYTEE 14» بههمراه چند هواپیمای سوخترسان، مسیر غرب و آسمان اقیانوس آرام را در پیش گرفت تا وانمود کند که استقرار گستردهتری در آن منطقه در جریان است.
ظاهر کار پرهیبت بود و طرح عملیاتی دقیق و حسابشده. اما هرچقدر هم که طرح دقیق باشد، واقعیت معمولاً علاقه خاصی به خرابکاری دارد.
B-2 هواپیمایی است پیچیده، حساس و نیازمند مراقبت مداوم—و همین باعث شد که MYTEE 14 نتواند خیلی جلو برود؛ در میانه راه از کار افتاد و مجبور شد در فرودگاه بینالمللی دانیل کی. اینووی (هونولولو) در هاوایی فرود اضطراری انجام دهد.
و همین «یک فروند خرابکار»، کل طرح راهبردی را از معنا تهی کرد.
روح واشنگتن؛ بمبافکنی کهنهکار در ماموریتی مدرن
در ظاهر، عملیات «چکش نیمهشب» خیلی هم حسابشده و جدی بهنظر میرسید.
۷ فروند B-2 مستقیماً از خاک آمریکا به سوی ایران روانه شدند، و همزمان ۲ فروند دیگر از مسیر هاوایی وارد عمل شدند تا یک حلقه انحرافی ایجاد کنند؛ هدف این بود که با ایجاد یک تصویر جعلی، حواس دشمن را پرت کرده و آنها را به تقسیم نیروها وادار کنند—یک فریب نظامی کلاسیک که در کتابهای درسی هم دیده میشود.
اما همان هواپیمای «MYTEE 14» در میانه آسمان اقیانوس آرام ناگهان دچار نقص فنی شد.
و این یک خرابی معمولی نبود—آنقدر جدی بود که نیاز به فرود اضطراری پیدا کرد.
در نهایت، در فرودگاه بینالمللی هونولولو در هاوایی به زمین نشست و برای چندین روز همانجا ماندگار شد.
این دیگر یک عملیات نظامی نبود؛ این یک حادثه فنی بود!
و جالبتر آنکه این هواپیما هم یکی از معمولیها نبود؛ بمبافکن «روح واشنگتن» که از سال ۱۹۹۴ در خدمت نیروی هوایی آمریکاست، و حتی در سال ۲۰۱۰ به دلیل آتشسوزی موتور، سه سال کامل زمینگیر شده بود؛ بیش از ۲۰ سال از عمرش میگذرد، و حالا دوباره برای عملیات تاکتیکی سنگین به میدان آورده شده.
شبیه این است که با یک گوشی قدیمی بخواهی یک بازی گرافیکی سطح بالا را اجرا کنی—نتیجه از پیش مشخص است: هنگ میکند.
نقشه تاکتیکی بههم خورد، تمام ریتم عملیاتی فرو پاشید
یک هواپیما دچار نقص شده، آیا واقعاً اینقدر مهم است؟ بله، واقعاً مهم است.
B-2 یک هواپیمای معمولی نیست، بلکه یک «سکو برای حمله هستهای راهبردی» است.
بهمحض اینکه چنین هواپیمایی در یک فرودگاه خارج از کشور ظاهر میشود، کل سیستم امنیتی و محرمانهسازی باید فعال شود.
فرودگاه هونولولو بهیکباره ماهیتش تغییر کرد—باندهای پرواز بسته شد، نیروهای ویژه مستقر شدند، پلیس نظامی در حال گشتزنی، سگهای تجسس K9، و شیفتهای حفاظتی ۲۴ ساعته برقرار گردید.
فکر میکنید اینجا هنوز فرودگاه است؟ نه، در عرض یک شب به منطقه نظامی ممنوعه تبدیل شد.
پوشش مخفیکاری، مواد رادارگریز، هیچکدام از اینها نباید در معرض دید قرار بگیرد.
هر کسی که به آن نزدیک شود، یک خطر بالقوه برای افشای اطلاعات طبقهبندیشده محسوب میشود.
از آن جالبتر اینکه، تعمیر این هواپیما تقریباً به سختی ساخت یک هواپیمای جدید است!
چرا؟ چون مواد اولیه مورد استفاده از دههها پیش دیگر تولید نمیشود و قطعات یدکی باید از هواپیماهای دیگر جدا شوند.
گاهی حتی یک پیچ باید از یک B-2 دیگر باز شود، و تازه بعد از آن هم باید پوشش خاص آن پیچ را جداگانه سفارش بدهند تا دوباره «آرایشش» کنند—این دیگر تعمیر هواپیما نیست، این بهنوعی مرمت آثار باستانی است!
سکوت معنادار نیروی هوایی آمریکا درباره حادثه B-2 در هاوایی
در پاسخ به پرسش The War Zone درباره وضعیت بمبافکن B-2 در هاوایی، چارلز هافمن، رئیس بخش رسانهای فرماندهی حمله جهانی نیروی هوایی آمریکا (AFGSC)، از ارائه توضیح مشخص درباره این هواپیما خودداری کرد و گفت:
«ما در خصوص جابهجایی، استقرار یا آرایش نیروها اظهارنظر نمیکنیم. فرماندهی حمله جهانی نیروی هوایی توانایی انجام حمله در هر نقطه از جهان را، در هر زمانی که رئیسجمهور ایالات متحده تصمیم بگیرد، حفظ کرده است. نیروهای ما همواره در حالت آمادگی کامل هستند.»
پنهانکاری = افسانه؟ واقعیت چیز دیگریست
خیلیها تصور میکنند که B-2 چون پنهانکار (رادارگریز) است، شکستناپذیر است—اما این هم یک سوءتفاهم است.
قابلیت پنهانکاری B-2، بر پایه مواد و فناوریهایی ساخته شده که مربوط به دهه ۱۹۹۰ هستند.
در پایان جنگ سرد، ارتش آمریکا خوشحال از پیروزی، تنها ۲۱ فروند از آن ساخت و بعد هم خط تولید را تعطیل کرد.
امروز فقط ۱۹ فروند باقی ماندهاند—و از این تعداد، کمتر از ۱۰ فروند واقعاً آماده پرواز هستند؛ بقیه یا در حال تعمیرند، یا کلاً زمینگیر شدهاند.
اینکه «MYTEE 14» در این عملیات خراب شد، یک سیلی واقعی از واقعیت به چهره تبلیغات بود.
نه اینکه این هواپیما توانایی جنگیدن نداشته باشد، اما هر عملیات با آن هزینهاش در حد یک جنگ میانپایه تمام میشود.
باید تجهیزات را هوایی منتقل کنی، متخصص فنی اعزام کنی، فرودگاه را قرق کنی، تدارکات را هماهنگ سازی—فقط برای بهکار گرفتن یکB-2 ، میلیونها دلار هزینه صرف میشود.
و این بار ماجرا در خاک اصلی آمریکا نبود—در اقیانوس آرام بود، وسط دریا، یعنی عملاً شبیه این بود که بخواهی در یک جزیره متروکه تعمیرات یک ناو هواپیمابر را انجام دهی.
زنجیره شکست: از آتشسوزی تا زمینگیری کامل
B-2 زمانی «شبح آسمان» ارتش آمریکا بود؛ نمادی از بازدارندگی.
از خاک آمریکا بلند میشد، به هر نقطه از جهان ضربه میزد، و بعد هم همان مسیر را بازمیگشت—روی کاغذ، همهچیز واقعاً شگفتانگیز بهنظر میرسید.
اما واقعیت، اینقدر درخشان نیست.
در سال ۲۰۲۱، یک فروند B-2 هنگام فرود در پایگاه وایتمن در خاک آمریکا دچار سانحه شد و آسیب دید.
نتیجه؟ تمام ناوگان B-2 به مدت سه ماه زمینگیر شد تا بررسیهای فنی گسترده انجام گیرد.
فرود اضطراری در پایگاه نیروی هوایی وایتمن
پیشتر، یک حادثه فاجعهبار در سال ۲۰۰۸ منجر به از دست رفتن کامل یک فروند بمبافکن B-2 در گوام شد. هنگام برخاستن، هواپیما کنترل خود را از دست داد، روی باند سر خورد و بهشدت به زمین برخورد کرد و آتش گرفت.
و اینبار، ماجرای «MYTEE 14» بیشتر شبیه یک تصادف زنجیرهای بود—این هواپیما شدیداً فرسوده است، قطعات یدکی ندارد، و حتی بازگشت به پایگاه هم برایش سخت شده است.
وقتی یک بمبافکن راهبردی نتواند با اطمینان رفتوبرگشت کند، دیگر چطور میشود از آن انتظار «بازدارندگی» داشت؟
صدای انفجار بالا = دردناک بودن حمله؟ نه لزوماً!
آمریکا آمار و ارقام سنگینی منتشر کرد—۱۴ فروند بمب غولپیکر GBU-57A/B مخصوص نفوذ در زمین، برای هدف قراردادن تأسیسات هستهای دفنشده در عمق بیش از ۹۰ متر.
در ظاهر، این یک عملیات پرهیبت با دقت بالا بهنظر میرسید؛ تصویری از بمبهایی که لایههای سنگ و بتن را شکافته و با دقتی بینظیر به اهداف میخورند.
اما بر اساس اسناد داخلی فاششده پس از عملیات، نتیجه واقعی چیزی بیش از چند هفته تأخیر در روند برنامه هستهای ایران نبوده است.
تصاویر ماهوارهای جدید، محل و میزان خسارت وارد شده توسط بمباران آمریکا به تأسیسات هستهای ایران
به عبارت دیگر، با صرف میلیونها دلار، طی کردن نیمی از کره زمین، و بهکارگیری پیچیدهترین ناوگان هوایی، دستاورد نهایی صرفاً یک وقفه موقت بوده است.
علاوه بر این، نقص فنی هواپیمای «MYTEE 14» باعث شد عملیات فریب نیز بهطور کامل اجرا نشود.
بهویژه آنکه ایران با رصد تغییرات و شواهد میدانی، متوجه ناهماهنگیهایی در برنامهریزی ایالات متحده شد و نسبت به نیت واقعی عملیات به تردید افتاد.
آنچه در ابتدا طراحی شده بود تا نقش «حجاب تاکتیکی» ایفا کند، در نهایت خود به عاملی برای افشای واقعیتهای پشت پرده بدل شد.
فرسایش نظاممند: B-2 دیگر توان پشتیبانی از نیروی هوایی آینده را ندارد
در حال حاضر، ارتش ایالات متحده تنها ۱۹ فروند B-2 در اختیار دارد که از این میان، کمتر از ۷ فروند در هر لحظه آمادگی انجام مأموریت دارند.
هر بار که B-2 به مأموریتی اعزام میشود، نیازمند بسیج کامل سیستم پشتیبانی است: امنیت فیزیکی، لجستیک، تیم تعمیرات، پوشش رادارگریز، پروتکلهای محرمانهسازی—همگی باید همزمان وارد عمل شوند.
اما سیستم پشتیبانی فعلی، بهزحمت میتواند خود را با نیازهای این هواپیمای سالخورده هماهنگ کند.
بهویژه در عملیاتهای برونمرزی، حتی شُل شدن یک پیچ میتواند کل مأموریت را مختل سازد.
نسل جدید بمبافکنها، یعنی B-21 Raider، تا سال ۲۰۳۱ بهطور کامل وارد خدمت نخواهد شد. تا آن زمان، B-2 ناگزیر است چند سال دیگر هم دوام بیاورد.
اما سؤال اساسی اینجاست: آیا واقعاً میتواند؟
درست است که تجربه کهنهسربازان ارزشمند است، اما نمیتوان از آنها خواست با تجهیزات جنگ جهانی دوم به نبرد هواپیماهای بدون سرنشین مبتنی بر هوش مصنوعی بروند.
این نه یک انتخاب راهبردی، بلکه مصالحهای اجباری در برابر کمبود منابع است.
جمعبندی
فرود اضطراری هواپیمای «MYTEE 14» تنها یک نقص فنی نبود—بلکه افشای یک ضعف راهبردی جدی بود.
این رویداد نظم تاکتیکی عملیات را بر هم زد و پرده از واقعیتهایی برداشت که تا پیش از آن در لفافه «قدرت جهانی» پنهان مانده بود.
وقتی کشوری هنوز تلاش میکند با سامانههایی متعلق به ۳۰ سال پیش، سناریویی از جنگ مدرن در سال ۲۰۲۵ را بازسازی کند، نتیجه ممکن است دقیقاً همین باشد: گیر افتادن در آفتاب سوزان فرودگاه هونولولو و تبدیل شدن به صحنهای از شکست که همه جهان آن را بهوضوح نظاره میکنند.
در این ماجرا، ایالات متحده کسی را مرعوب نکرد—بلکه این بار، فرصتی بینظیر برای رقبایش فراهم آورد تا از نزدیک ضعفهای آن را مطالعه کنند.
این عملیات نه قدرتنمایی بود، نه هشدار—بلکه نمایشی بود که بد اجرا شد، و بدتر به پایان رسید.
پایان/
نظر شما